و من وقتی پای راستم را توی توالت گذاشتم زندگی بچه سوسک را ته دمپایی لنگ راستم گرفتم و شدم اجل معلقش.
دیگر رسالتش هر چه که بود _ حتی نجات زمین و چرخه ی طبیعت _ زیر دمپایی قرمز رنگ پای چپ تمام شد و مقبره اش هم شد همانجایی که به دنیا آمده بود ؛قعر چاه.
راستش شاید خنده دار باشد اما فلسفه های بزرگی توی اتاق _ خلاء _ گرفته شده.شاید اگر نیوتون قبل از اینکه آنروز برود توی باغ سیب ، معده اش بهم ریخته بود قطع به یقین جاذبه را آنجا کشف میکرد.
به هر حال,آنجا بود که بعد از بحث ها و جنگ های داخلی متعددی که به وجود آمد به این نکته رسیدم که
خدایی که برای زندگی یک سوسک توالت برنامه ریزی کرده بود و حتی این را مشخص و مقدر کرده بود که بنده بشوم اجل معلقش ، مطمینا یک بنده 183 سانتی با 76 کیلو وزن را فراموش نمیکند.
این شد که سوسک , رسالتش که نجات ذهن اسیر من بود را با بهای جان خودش پرداخت.
پ ن :
دایره المعارف_ کشف العماد _ :
دستشویی : اتاق استراحت,محلی بی مزاحمت در قالب اوقات،اتاق خلاء _ khela نوشته و khalae خوانده شود.
پ ن 2 :
اگر مغزت را از چهار چوب اطرافت رها کنی حتی میتوانی به لطافت باران توی دل کویر هم توی آن شرایط پی ببری.