همیشه برای یک نخ سیگار وقت هست

faaraway with zhoze

همراه با _تنهای محض _ همه ی دوران،خدای بی شریک

آخرین مطالب
پیوندها

۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

همیشه برای قوانین مورفی اخترام خاصی قایل بودم.به همین دلیل ساده این قانون مذکور پشمش هم من را حساب نمیکند. 

مثل همین که تو بیایی و شرط ببندی که استقلال 4 بر 2 بازی را میبرد و عکس این نتیجه ی غیر قابل پیش بینی اتفاق بیفتد.

یا وقتیکه که شرط ببندی که ایران یک بر صفر از آرژانتین میبرد.

البته همین حالا از اتاق فرمان دوستی اشاره کرد پیش بینی هایم به درد عمه ام میخورد وقتی هیچکدامشان حتی منطقی _ به نظر _ هم نمیرسند.

 پ ن : یکی از حضار پرسیدند مگر شما اتاق فرمان دارید؟باید در جوابشان بگویم وبلاگ خودم است , دلم میخواد.

پ ن 2 : حمچنین دوستی سوال کرد که مگر حضار دارید؟باید عرض کنم : _ ایضا ... 

پ ن 3 : در مورد _ حمچنین _ سوالی هست؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۰۰
میر عماد

گفت یک روز که دیگر نبودم این متن را برای علی بفرست :


_ یک روز مسافری سوار کردم که پدرت بود؛لنگ چند نخ سیگار بودم.ناچار به روی خودم نیاوردم که میشناسمش.فقط همین.خواستم بگویم که حلالم کنی.این رسم رفاقت نبود.میدانم.

پ ن : از پدرت هم حلالیت بگیر،پانصد تومان بیشتر گرفتم.باد لاستیک ها هم باید تنظیم میشد.



پ ن 2 : همه ی اینها عوض آن لایی ای که یازده سال پیش جلوی _ مینو _ انداختی.شاید قرار بود یک فوتبالیست معروف بشوم و آنوقت دیگر پدرش نمیتوانست مخالفی کند.که من حالا مجبور نباشم پدرت را به اسم میانبر  توی خیابانی پیاده کنم که از مسیرش چند فرسخ دورتر شود.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۲۰
میر عماد